(وبسایت مداحی کربلایی محسن احمدی)

(سایت مداحی کربلایی محسن احمدی)
بانوای دلنشین کربلایی محسن احمدی دوشنبه شبـــــــها راس ساعت:21 نعمت آباد خ میرزایی جنب خیابان مینو حسینیه حضرت ابوالفضل العباس(ع)،سامانــــــه هیئت:09381954355،سایت سیاسی مذهبی،اشعار مذهبی،اشعار مهدوی،احادیث و روایات
دانلود مداحی با صدای کربلایی محسن احمدی
آخـــرين مـطالــــــب
لـــــینک های ویـــــژه

کراماتی از امام رضا(ع)

به مناسبت دهه کرامت و نزدیکی سالروز ولادت علی‌بن موسی‌الرضا علیه‌السلام بر آن شدیم که شمّه‌ای از کرامات ثامن‌الحجج(ع) را از کتاب «جلوه‌های اعجاز معصومین(ع)» تالیف عالم وارسته قطب راوندی منتشر کنیم.

░▒(پایگاه مداحی کربلایی محسن احمدی)▒░

قرضی که از خاک ادا شد

محمّد بن عبدالرحمن همدانى مى‌گوید: قرضى داشتم که به خاطر آن، دنیا برایم تنگ و تار شده بود، با خود گفتم: فقط آن کسى که مى‌تواند قرضم را ادا کند، مولایم امام رضا(ع) است، پس نزد او رفتم.

امام به من فرمود: خداوند حاجت تو را برآورده کرد و دیگر دل‌تنگ نباش، من‌ نیز وقتى این را شنیدم دیگر چیزى نخواستم و خدمت امام ماندم، حضرت روزه بود و دستور داد براى من غذا بیاورند.

عرض کردم: من هم روزه هستم و دوست دارم با شما افطار کنم و از غذاى‌ شما تبرک بجویم. هنگام غروب، نماز مغرب را خواندند و در وسط خانه نشستند و غذا خواستند، با هم افطار کردیم و بعد به من فرمود: شب را نزد ما مى‌مانى یا اینکه‌ حاجت خود را مى‌گیرى و مى‌روى؟ گفتم: بروم بهتر است.

حضرت دست خود را به زمین زد و یک مشت خاک برداشت و فرمود: بگیر، آن ‌را گرفتم و در جیبم قرار دادم و با تعجّب دیدم که همه‌اش دینار است، از آنجا به ‌خانه‌ام آمدم و نزدیک چراغ رفتم تا دینارها را بشمارم، دینارى از دستم رها شد.

وقتى نگاهش کردم، دیدم روى آن نوشته شده «پانصد دینار است، نصف آن براى ‌قرضت و نصف آن براى مخارج تو است»، وقتى این را دیدم، دیگر نشمردم و آن‌ دینار را در کیسه گذاشتم، صبح وقتى دینارها را شمردم، آن دینار را پیدا نکردم هر چه زیر و رو کردم، آن را پیدا نکردم و پانصد دینار تمام بود!
 

 آهویی که خندان نزد امام رضا(ع) رفت و گریان برگشت

عبدالله بن سوقه مى‌گوید: امام رضا(ع) از کنار ما گذشت و با ما درباره امامت خویش بحث کرد، من و تمیم بن یعقوب سرّاج به امامت او قائل ‌نبودیم و زیدى مذهب بودیم.

وقتى که با آن حضرت به صحرا رفتیم، چند آهو دیدیم و امام(ع) به یکى از بچه آهوها اشاره کرد و بچه آهو آمد و نزد حضرت ایستاد، ایشان دست مبارکش را به سر بچه آهو کشید و آن را به غلامش‌ داد.

بچه آهو، مضطرب و ناراحت بود و مى‌خواست به چراگاه برگردد، حضرت با او طورى سخن گفت که ما نفهمیدیم و آهو ساکت شد.

آن‌گاه فرمود: اى عبدالله! آیا باز هم ایمان نمى‌آورى؟ گفتم: چرا اى آقاى من! تو حجّت خدا بر خلقش هستی و توبه مى‌کنم.

سپس حضرت به بچه آهو فرمود: به چراگاهت برو.

بچه آهو در حالى که اشک از چشمانش سرازیر بود آمد و بدن خودش را به‌ پاهاى امام(ع) مى‌کشید و صدا مى‌کرد.

حضرت فرمود: مى‌دانى چه مى‌گوید؟ گفتیم: خدا و پیامبر و فرزند پیامبرش داناترند.

فرمود: این آهو مى‌گوید: اول که مرا خواندى، خوشحال شدم و خیال کردم گوشت مرا خواهى خورد و دعوتت را پذیرفتم، ولى اکنون که مرا امر به رفتن کردی، مرا غمگین کردى‌. (بحار: 52/49، حدیث 60)

ماجرای شمش طلایی که زمین تازیانه خورده تحویل امام(ع) داد

ابراهیم بن موسى که در مسجد امام رضا در خراسان امامت مى‌کرد، مى‌گوید: از امام رضا(ع) با اصرار زیاد پول خواستم، حضرت براى بدرقه ‌عدّه‌اى از طالبیین‌- کسانى که از نسل حضرت ابوطالب(ع) هستند- بیرون آمد، در این هنگام وقت نماز فرا رسید و حضرت(ع) به ‌سوى قصرى که در آنجا بود، روانه شد و در زیر درختى نزدیک آن قصر نشست و من هم با او بودم و غیر از ما کسى نبود، امام رو به من کرد و فرمود: اذان بگو.


پس گفتم: اجازه مى‌دهید همراهان ما نیز بیایند؟ فرمود: خدا تو را بیامرزد، نماز اوّل وقت را بدون عذر تأخیر نینداز و اوّل وقت‌ نماز را بپا دار! برخاستم، اذان گفتم و نماز خواندیم.

عرض کردم: یا بن رسول الله! مدتى از آن وعده‌اى که به من فرموده بودید، گذشته است و من نیازمندم و شما کارتان زیاد است و من موفق نمى‌شوم تا همیشه خدمت شما برسم.

راوى مى‌گوید: امام(ع) محکم بر زمین کوبید و شمشى از طلا بیرون آورد و به من داد و فرمود: این را بگیر و خداوند به واسطه آن به تو برکت دهد و از آن بهره‌مند شوى و آنچه را که دیدى، پوشیده‌دار و به کسى نگو.

ابراهیم بن موسى مى‌گوید: این مال، آن قدر برکت پیدا کرد تا اینکه در خراسان‌ ملکى را به قیمت هفتاد هزار دینار خریدم، پس در میان امثال خودم، غنى‌ترین و ثروتمندترین مردم آن دیار شدم. (بحار:49/49، حدیث 49)

منبع:فارس

نظر یادت نره همسنگر عزیز ░▒(پایگاه مداحی کربلایی محسن احمدی)▒░


๑۩๑ سید مهدی رضوی:09381954355 ๑۩๑

نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:


مـــــوضوعات مـــــرتبط: احــــــــادیث و روایــــــــات، حکایات، روایات مذهبی، بـایگانــــــی مـطالب زیبــــا، مطالب زیبا وخواندنی، داســــــتان هـــــا، داستانهای مذهبی، داستانهای آموزنده، دانستنیــــــــــــها، دانستنیهای دینی، ،
بــــــــــرچـــسب‌هــا: کرامات, امام رضا, کرامات امام رضا, علی‌بن موسی‌الرضا علیه‌السلام, کرامات ثامن‌الحجج(ع), کرامات علی‌بن موسی‌الرضا علیه‌السلام, کرامات مولایم امام رضا(ع), کراماتی چند از امام رضا(ع)کرامت ها, دهه کرامت, سالروز ولادت علی‌بن موسی‌الرضا علیه‌السلام, «جلوه‌های اعجاز معصومین(ع)» ,
[ 7 / 7 / 1391 ] [ 23:35 ] [ سید مهدی رضوی ] [ ]
░▒ نظر یادت نره همسنگر گرامی، برای بهتر شدن سایت لطفا اینجا کلیک نمائید heiat110.lxb.ir ▒░
پایگــاه مداحـــــــــــی

بــــــسـم الله الـــــــرحــمن الـــــــرحــیـم شما جوانید قدر لحظات جوانی را بدانید هــرگز جـز بـرای رضـای خـدا کاری نکنید. {حــــــضـرت آیــت آلله امــام خـامنـــه ای} تـا کــــــــور شـود هــر آنکـــه نـتواند دیـــد بین مـــن و رهبــــــر عزیزم عهــدی سـت ســید عــــــــلی حســــینی خـامنـــه ای فـــــرمانده ی ارشد سـپاه مهـــدی سـت شــادی دل حـضــرت زهــرا(س) صـــلوات نــویسنده: ســـــیـد مـهــــدی رضـــوی
مـوضوعــــــــــات وب
امـــــــکانات وب