این جا تهران است دختران خاله بازی نمی‌کنند ، مادر نمی‌شوند و...

 

این جا دختران از کودکی رئیس و مدیر عامل شرکت می‌شوند؛

این جا تهران است؛

درس می‌خوانید که کنکور قبول شوید، انتخاب رشته می‌کنید تا وارد دانشگاه شوید؛

حتی اگر رشته شما هیچ تشابهی به ویژگی‌های جسمی و روحی شما نداشته باشد!!

این جا دانشگاه رفتن مساوی است با عالم شدن

و اگر دانشگاه نرفته باشید یعنی بی سواد هستید.

پس این جا تهران است ...

ازدواج نمی‌کنید چون می‌خواهید کار کنید،

بچه دار نمی‌شوید که ارتقاء درجه بیابید

و کودک را صبح‌های زود به مهد می‌سپارید تا پول در آورید.

مهم مهارت، استعداد و نیاز نیست، مهم مدرک است.

این جا تهران است؛

دختران درس می‌خوانند و پسران پشت کنکور می‌مانند

و پس از سربازی وارد بازار کار می‌شوند.

این جا تهران است؛

سن ازدواج بالا رفته،

چون دختران مدرک بالاتری از پسران دارند

و حاضر نیستند با مدارک پایین‌تر از خود ازدواج کنند.

این جا دختران مهندس و دکتر می‌شوند و پسران کارگر.

این جا تهران است؛

شهر مدرک گرایی.

نیازمندی روزنامه‌ها را که ورق می‌زنید

همه منشی خانم حداقل مدرک لیسانس با روابط عمومی بالا می‌خواهند!

این جا تهران است؛

شهر شلوغی و ازدحام.

صبح که از خانه بیرون می‌روید زنان زیادی در صف اتوبوس یا در انتظار تاکسی ایستاده‌اند.

سوار اتوبوس که می‌شوید بیش از نیم آن را زنان پر کرده‌اند.

این جا تهران است؛

شهر دود و ترافیک.

پشت چراغ قرمز ماندن جزئی از عادات روزانه شده است.

به خیابان‌ها نگاه می‌کنید.

ماشین‌های تک سرنشین فراواناند.

مخصوصاً پژوهای 206 که زنان مایه دار سوار شده‌اند.

این جا تهران است؛

شهر گرانی.

کار می‌کنید که پول درآورید،

پول در می‌آورید که خرج کنید،

خرج می‌کنید که کم نیاورید.

این جا لباسی را دو بار در مجالس پوشیدن تحریم شده است.

پس باید کار کرد تا ...

این جا تهران است؛

صبح زود زنان و دختران سر کار می‌روند

و مردان سر چهار راه‌ها یا در میان تبلیغات نیازمندی روزنامه‌ها اندر پی کارند.

این جا تهران است؛

کار می‌کنید که وام بگیری،

وام می‌گیرید که خانه بخرید،

وام می‌گیرید که ماشین بخرید،

وام می‌گیرید که اثاثیه مدرن‌تر بخرید و...

کار می‌کنید که تا ابدالدهر قسط‌هایتان را پرداخت کنید؛

تا مقابل بقیه کم نیاورید ...

این جا تهران است؛

ظهرها از خانه‌ها بوی غذای گرم نمی‌آید،

این صدای پیک‌های مو توریست که پیتزا فروشی می‌کنند.

و این جا زنان مهارتشان به جای آشپزی در پیدا کردن  فست فود فروشی است.

این جا تهران است؛

مردها در را به روی زنانشان می‌گشایند و خسته نباشید می‌گویند؛

کودک هم پیش از مادر به منزل رسیده است و روی تختش از گرسنگی خوابش برده.